درخلوت من..........

درخلوت من جزتو کسی راه ندارد.

رخسار فریبای تو را ماه ندارد.

غمنامه ی من غصه ی چشمان توباشد

غیرازتو دلم دلبر دلخواه ندارد..........

یه جایی هست...

بعد از کلی دویدن وایمیستی

سرتو آروم مــــیندازی پایین و میگی...

بیخــــــــــــــــــــــــــــیال، دیگه زورم نمیرسه

فراموشش کرده ام

ولــــــی گـــاهی ...

بیـ اختیار اسمش را ڪـہ میـ شنوم

مــــــیـ شـــــــــــــــــــــــــــڪنمـ

نه اسمش عشق است...

نه علاقه

خریت محض است!

دلتنگ کسی باشی...

که دلش با تو نیست!!

اینکه میشنوی صدای من است..

میشکنم سکوت قلبت را..

توتا ابد سکوت کن..

من به جایت میخانم از هرچیزو همه چیز ..

میخانم...از ..تهی..

آنقدر فریاد میزنم تا صدای احساسم گوشت را کر کند..

ای..مرد..نامرد..

گوشهاین را نگیر..

بی فایده است..

ناله و هزیان هایم گوش عالمی را کر کرده است..

دهانم..را..بو بکش..

بوی..کثافت..میدهد..

اولین بار خودت به خوردم دادی..

این زنی را که به جرم هرزه گری نمیپزیری ..

نقاشی است که خودت کشیده ای..

بشنووووووو

صدای ضجه هایم تورا کر خواهد کرد ..

محکومی به تحمل ایت صدای دورگه..

این صدای بلوغ نیافته..

بترس..از...من..

کرخواهی شدمرد..نامرد..من..

دردناک است دوست بداری و گمان کنی دوستت دارد
در حالیکه او یگانه هستی تو باشد
و تو یکی از هزاران لذت او..

تنهایی را ترجیح میدم

به تن هایی که روحشان با دیگریست..

اکنون بخواهمت که چه بشود

آن روزها که مشترک مورد نظر بودی

هیچوقت در دسترس نبودی

چه برسد الان که نه مشترکی

نه در دسترس و نه مورد نظر...

سـاعتـــــــــ هـای نبودنتــــ

روی مچـــــم بستــه نمیشــــه

حلقــــه می شـــــوند دور گــــــــردنــــم

پــــــــــــای رفــتــه را

مــیـتــــوان بــرگــردانــد

امـــا

دل رفــتــه را هــرگــز ...!

یکی زیر ، یکی رو ،

خیال ِ با تو بودن را می بافم .

انگشتانم با کاموای ِ لمس ِ

دستآن ِ تو زنجیره می زنند !

به رج ِ آخر که می رسم ،

باز می کنم خیالبافی هایم را !

از نو می بافم ،

نمی خواهم خیال ِ با تو بودن

به زنجیره ی ِ آخر برسد ...      

כلـــــــــتـــو زכܢܢ ،

قــیـכمــــــــو زכے
راه اومـــــــــدم اما راه

نیـــــــــومـכے
جواب خوبـــــــــیامـــو כاכے تو بـــــآ

بـכے

زندگی مانند یخ فروشی است ....

                       که ازاوپرسیدند:فروختی؟؟

گفت:نه " ولی تمام شد....

خیلی وقت است....

                          دستانم بالیوان چای گرم میشود!!!

تنهایی یعنی این....

مات شدم

ازرفتنت هیچ میزشطرنجی هم درمیان نبود!

                       این وسط یک دل بودکه دیگرنیست...!

زندگی مانند یخ فروشی است ....

                       که ازاوپرسیدند:فروختی؟؟

گفت:نه " ولی تمام شد....

به کسی که رفت بگویید:

من کسی راازدست دادم که اصلا دوستم نداشت

  ولی تو

         کسی راازدست دادی که دیوانه ات بود

پس توباختی نه من ....!!!

یه وقت هایی که دلت گرفته....

            بغض داری"اروم نمیشی,دلت براش تنگ شده....

حوصله هیچکس ونداری ....

               یاداون لحظه ای بیفت که بیقراری هاتودید

اما چشماشوبست و رفت....!؟

دلتنگممممم

دلتنگ کسی که گردش روزگارش به من که رسید...

ازحرکت ایستاد...!!

اشتباه اصلی ماتوزندگی هزاران کارغلطی نیست

       که انجام میدهیم

         بلکه هزاران کاردرستی است

              که برای افرادغلط انجام میدهیم!!

رویاهایت راربراورده میکند.....

انکه اسمانی رامیگریاندتاگلی بخندد.....

   نقاش نیستم......امامیدانم

                   ......تمام لحظه های بی توبودن را......

                             ....دردخواهم کشید....

هرکی دلتوشکوندصداشودرنیار......

                دلش میشکنه صداش درمیاد......!

بایدیادمیگرفتم.ازهرچیزی عشق و خاطره نسازم!

            شاید...منظورباران من و تونبودیم....

  گاهی مرایادکن

      من همانم که اگرساعتی ازمن بی خبربودی

اسمان راب زمین میدوختی....

  امشب دلم گرفته است

             میخواهم ازگرفته های دلم برایت بگویم

ازابرهای تیره ای که بانسیم خیانت به اسمان دلم اوردی...

نمیدونم بعضیاااا چنددسته مبل تودلشون دارن

                   که هرروز یک نفر ب دلشون میشنه ....!!!

بعضی ها گریه نمی کنند

امـــــــــــــــــــــــا...ازچشماهایشان معلوم است

ک اشکی ب بزرگی یک سکوت گوشه چشمانشان ب کمین نشسته

زندگی عشق است ....

عشق افسانه نیست...

آنکه عشق راآفریددیوانه نیست...

عشق آنست ک کنارش باشی...

عشق آنست ک ب یادش باشی....

بعضی ها گریه نمی کنند

امـــــــــــــــــــــــا...ازچشماهایشان معلوم است

ک اشکی ب بزرگی یک سکوت گوشه چشمانشان ب کمین نشسته

☜☜✔ یہ وختایے ❂ باس بزنے تو گوش خودت بگے
"بــَدبــخ...

ھمہ چے

تموُم شدہ... × خراب کردے میفمے؟؟؟؟ خرااااااب

تـیـکـه کـلامـش بـوכ فـرقــــے نـمـیـکـرכ...

مـوقـع سـلآم یـآ خـدآحـآفـظـــے مـیـگـفـت:

"تـنـور כلـت گــرم..."

مـعـنـــے ایـن جـمـلـه را بـعـכ هـآ فـهـمـیـכم

هـرجـآ کـه از כلـم مـآیه گـذاشـتـم و اتـفـآق خـوبـــے افـتـآכ یـآכ حـرفـش افـتـآכم!

انـگـآر تـنـور כلـت کـه گــرم بـآشــכ

نـآن مـهـربـآنــــے ات را مـیـخـورے...

هَـرچـے بیشتـَر بگـی→پُشتـِـــمـون...✘ּ
هَـرچـے بیشتـَر بــכی فـُحــــش بــِمـون... ✘ּ 
هَـرچـے بیشتـَر بشـے ضـِـכمــــون... ✘ּ
زور نـزَن نمیتونـے بشـے مِثلمــون ✘
  شمـآ زیـر زَمیـنּ... مـآ تو آسمــــــون... ✘ּ

▪ﻣَـــــــــــﻦْ ﺗـَـــــــ♥ــــﮏ ﭘــﺮَﻡ ﻭَﻟــﯽ ﺯﯾـﺮ ﭘـــَﺮﻡ ♥ﺧﯿﻠــــــــــﯿﺎﺭﻭ ﺩﺍﺭَم♥ ▪ ﺍَﮔِـــــﻪ ﺑﺎﺗـــــــــﻮﺍَﻡ ﺑِـــﺪﻭﻥ ﺩﻭﺳــــ♥ـــﺖ ﺩﺍﺭَﻡ ﻧَـﻪ ﺍﯾـﻨــﮑِــــــــﻪ ﺁﺩَﻡ ﮐــــــَـﻢ ﺩﺍﺭَﻡ ♥

اخــلاقم گــَنـده....

لَبــام نمــیخـَنـده...

یـه ادم تخسم....

رک بگم ﻣـَﻦ یه آدمﺳگـــِـ ﺍﺧـــﻼﻕ ﻭﺣﺸــــــﯽ ﺍمـ

کـه دِل از زنـدگـی کَــنده...

خــداا !!!!!

دنیـات واســه آدمــات!!!

بــگــو جــَهــنــمت چـَنـده ؟→ ❂ ✘

عجب دنیای نامردیه...

انگار شدیم شبکه ی چهار

هیچکس

نگاهمون نمیکنه...

ﺑﮧ ﺳﻼﻣﺘﮯﻣﻦ ...

ﻣﻨﮯ ﮐﮧ ﺑﺎ ﺳﻦ ﮐﻤﻢ

ﮐﺜﺎﻓﺖﮐﺎﺭﯾﺎﯾﮧﺩﻧﯿﺎﺭﻭ ﺩﯾﺪﻡ ...

ﻣﻨﮯ ﮐﮧ ﺗﻮ ﺍﻭﺝ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﮯ...

ﻟﺒﺨﻨﺪﺯﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﺧﻮﺑﻢ ...

ﺁﺭﻩ ﻣﻦ،ﻣﻨﮯ ﮐﮧ ﺍﺯﺩﻭﺳﺘﺎﻡ...

ﺯﯾﺎﺩ ﺿﺮﺑﮧ ﺧﻮﺭﺩﻡ ...

ﻣﻨﮯ ﮐﮧ ﻫﺮ ﺧﺮﮮ ﺍﺯﺟﺎﺵ..

بلند ﻣﯿﺸﮧ،ﺩﺧﺎﻟﺖ ﻣﮯ ﮐﻨﮧ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ... ﻣﻨﮯ

ﮐﮧ ﺗﻮﺩﻧﯿﺎﮮ ﻣﺠﺎﺯﮮ ﻭ ﻭﺍﻗﻌﮯ،ﮐﻠﮯ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ...

ﺍﻣﺎ ... ﮐﺴﮯ ﻧﺨﻮﺍﺳﺖ ﭘﺸﺘﻢﻭﺍﯾﺴﮧ ...

ﻣﻨﮯ ﮐﮧ ﺧﯿﻠﯿﺎﺭﻭ ﺁﺭﻭﻡ ﮐﺮﺩﻡ..

ﺍﻣﺎ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯿﻤﻮ ﺑﺮﻭﺯ ﻧﺪﺍﺩﻡ..

ﻭﺍﮔﺮ ﺑﺮﻭﺯ ﺩﺍﺩﻡ ﮐﺴﮯ ﻣﻨﻮﺁﺭﻭﻡ ﻧﮑﺮﺩ...!

به سلامتی کاج که تو اوج یخ بندون

زمستون ذات سبزش رو نشون میده

وگرنه توی تابستون که هر علف

هرزی ادعای سبزی داره …

به سلامتی خودم که چه باشم و چه نباشم

واسه کسی مهم نیستم !

به سلامتی اونایی که مخاطب

خاصشون خداست

به سلامتی اونایی که شبا به

خدا شب بخیر میگن

به سلامتی اونایی که صبح با

یاد خدا از خواب بیدار میشن

به سلامتی اونایی که خدا

همه دار و ندارشونه …

به سلامتی مادر

و همیشه و همیشه فقط مادر …

به سلامتی اونایی که پول ندارن

ولی آرزوهاشون خیلی ارزش داره !

به سلامتی اونی که نیستش

ولی بوی نبودنش تمام اتاقمو پر کرده

سلامتی اعدامی که جرم رفیقش رو گردن گرفت

بالای چوبه ی دار ازش پرسیدن : حرف آخر ؟

گفت به رفیقم بگین از این بیشتر از دستم بر نیومد

سلامتی کسایی که

به پای هم پیر شدن ولی از هم سیر نشدن

سلامتی همه اونایی که دلشون و حرفشون یه رنگه

نه اونایی که فقط دروغاشون قشنگه !

به سلامتی اون روزایی که

وقتی روی صندلی میشِستیم پاهامون به زمین نمیرسید !

به سلامتی اونایی که مخاطب خاصشون خداست

به سلامتی اونایی که شبا به خدا شب بخیر میگن

به سلامتی اونایی که صبح با یاد خدا از خواب بیدار میشن

به سلامتی اونایی که خدا همه دار و ندارشونه …

خدایا فقط تورا میخواهم ..

باور کرده ام که فقط تویی سنگ صبورم حرف هایم

میترسم از اینکه بگم دوسش دارم ...

اون نمیدونه که با دلم چیکار کرده

نمیدونه که دلی رو اسیر خودش کرده ...

هنوز باورم نیست که دل به او داده ام

او شده همه ی هستی من..

روز های اول آشنایی را به یاد می اورم .

.آنقدر زیباحرف میزد که به

راحتی دل به او باختم

و او شد اولین عشقم در زندگی

حالا که عاشقش شدم تو بگو چه کنم

که تنهایم نگذارد....

خدایا امشب به تو می گویم..

چون تو تنها مونس تنهایی هایم هستی ...

چگونه بگویم بدون او میمیرم ؟؟

دیگر هیچ نمیدانم ...اعتراف میکنم ..

نفسم به بودن اون وابسته است

بار خدایا دوست دارم بفهمد حتی برای لحظه ای ...

بازگشتی در کار نیست...

یک بار که برود برای همه ی عمر رفته است!

حتی اگر برگردد باز هم دیگر او نیست...!

بعضی وقتا مجبوری♥♥♥

تو فضای بغضت بخندی♥♥♥

دلت بگیره ولی دلگیری نکنی♥♥♥

شاکی بشی ولی شکایت نکنی♥♥♥

گریه کنی اما نذاری اشکات پیدا بشن♥♥♥

خیلی چیزارو ببینی ولی ندیدش بگیری♥♥♥

خیلیا دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی♥♥♥♥♥

خیلیا فک میکن با بعضیام

بعضیا فک میکنن با خیلیام

جالب اینجاس من خوشمو تنهاییام

برنگرد خاطرات را سوزانده ام

دیگر اثری از تو در دلم نیست

جوابت ن است

برو

خوش باش با همان دلایلی ک روزی ب خاطرشان از کنارم رفتی

برنگرد برایم تمام شده ای

لعنتی

ینی میشد همین الان

همین لحظه

حتی اشتباهی

یادم بیفتی؟

این روزها

هر نفس

درد است ک میکشم

ای کاش بودی

یا اصلا نبودی

این ک هستی

وکنارم نیستی

دیوانه ام میکند

آپدیت شدم

تو ورژن جدیدم خیلیا تو زندگیم نیستن

خیلیا اصن دیگه واسم آدم نیستن

خیلیا

 زمین اگه خوب بود خدا نمیرفت اون بالا

این بود دنیایی ک

برای آمدنش ب شکم مادرم لگد میزدم

لعنت ب این دنیا

مرا ببخش مادر

تلخی روزگار اینه ک

خیلی از چیزارو میشه خواست

      اما نمیشه داشت

خدایا کم اوردم در لیست آدم هایت

اشتباهی شده

من ایوب نیستم

سلامتی سیگارم ک مطمئنم قبل من با کسی لب نگرفته

.

سلامتی دود سیگارم با اینکه کم رنگه اما ی رنگه

ب سلامتی رفیقایی ک روز قیامن فقط زمین

ازشون شاکیه فقط  خاطر سنگینی مرامشونه

وقتی دنبال دوست میگردیم

پیدایش که کردیم دنبال عیبایش میگردیم

ازدستش که دادیم درتنهایی دنبال خاطراتش میگردیم

یک زن اگر بخواهد

حتی میتواندباصدایش

تورادرآغوش بگیرد

یک روزمی آیی

ودرگورستانی دور

دراستخوانم می دمی

تاشعرهای ناسروده ام رابشنوی

بزرگترین پشیمانی ام ساعت ها جمله ساختن برای کسانی بود

که لیاقت یه کلمه هم نداشتند...

عاشق بی تجربه میگوید

دوستت دارم چون به تو نیازدارم

اماعاشق باتجربه میگوید

به تونیازدارم چون دوستت دارم

آدمایی که محبت میکنن کمیابند

آدمایی که قدرمحبت رو میدونن نایاب

عشقم ازعشقت جان مگیرد

میدونی بهشت کجاست؟

یه فضای چندوجب دروجب

بین بازوهای کسی که دوستش داری

 تومیدانی

حتی اگرکنارم نشته باشی

بازهم دلتنگ توام

حالاببین

نبودنت بامن چه می کند...

همیشه حق بااونی که دوستش داری...

هرگزاین چهارچیزرودرزندگیت نشکن؟

اعتماد،قول،رابطه وقلب

زیراینهاوقتی می شکنند صداندارند

امادردبسیاری دارند

پرندگانی که درقفس به دنیا می آیند

تصورمی کنندکه پروازیک بیماریست

دلانزدکسی بنشین

که ازدل خبردارد

درعشق دوقسمت نهفته است

معشوق بودن وعشق ورزیدن

یکی بهره اش خوشحالی است ودیگری رسوایی...

سرزلف توکو؟مشک ترم کو؟

لب نوشت شراب وشکرم کو؟

کجاشدنازاندامت؟کجاشد؟

دریغا شاخه ی نیلوفرم کو؟

توبه قلبت ایمان به رفتن رایاد بده

نه نشستن وشکستن را

مراقب قلب ها باشیم

هیچ چیزآسانتر ازقلب نمی شکند...

تلخی روزگاراونجا شروع میشه

که خیلی چیزارومیشه خواست

ولی نمیشه داشت

نمی شودتوباشی ومن عاشق تونباشم...

گاهی که دلم می گیرد

پیش خود می گویم

آنکه جانم راسوخت

یاد می آرد ازاین بنده هنوذ؟

ماندن باکسی که قدرتان رانمی داند

وفاداری نیست حماقت است...

توبی دلیل بودی

اما مافراوان وبیهوده

وتلخی قصه ازاینجاآغازمی شد

ازماگذشتی

مثل ماه ازپنجره های تاریک

توهمه چیزمابودی و

ماهیچ چیزتونبودیم

عشق تورااختراع کردم

چونان کسی که درتاریکی

تنها می خواند

تا نترسد

اززلزله وعشق خبر کس ندهد

آن لحضه خبرشوی

که ویران شده ای

عشق تنها مرضی است که بیمار ازآن

لذت می برد

برای خیانت هزار راه است

ولی هیچ کدوم به اندازه تظاهربه دوست داشتن

کثیف نیست

برای عاشق شدن

نباید یه شخصیت متفاوت را دوست داشت...

برای عاشق شدن

بایدیک شخصیت عادی رامتفاوت دوست داشت

تورومی خواهم ودانم که هرگز

به کام دل درآغوشت نگیرم

تویی آن آسمان صاف وروشن

من این کنج قفس مرغی اسیرم...

درکنارتوبودن

ودرکنارتونبودن

تنها راهی است که با آن می توانم زمان را بسنجم

چیزی نیست

که مرا

سرشوق آورد

جزتو

که توهم نیستی...

گاهی بعضی هاروخیلی راحت میبخشی

چون دوست داری بازم توی زندگیت باشن

گاهی آدم

بایدآنقدرخوب باشد تاببخشد

اما آنقدراحمق نباشد

که دوباره اعتماد کند...

عشق حد وسط ندارد

یانابود می کند

یا نجات می دهد

باز هم دلم گرفت،

باز هم تو را کنارم احساس کردم.

این بار قلم مرا صدا میکند،

ورق سفید از ننوشتن چیزی روی آن خسته شده،

خسته شده از این که در گوشه یی افتاده

و کسی روی آن نمی نویسد حتا برای یک حرف...

اما برای اینکه نه من ناراحت باشم

و نه قلم و ورق سفید میخواهم بنویسم...

از کسی که قلبم را مثل برگ های خزان به زمین ریخت.

آری....با جمله یی زیبایی پاشایی

عزیز متنم را آغاز میکنم

{ یکی هست در قلبم که هر شب

برای او می نویسم و او خواب هست}...

خزان، از پشت پنجره های قلبم تاریک هست،

پرواز برگ ها را دوست دارم

ولی پرواز قلبم را هرگز...

خزان را دوست داشتم ولی نه اینطوری بدون او...

کاش میدانست که خزان با او زیباتر خواهد میبود.

ولی بدون دانستن رفت برای همیشه....

خزان تو را میخواستم،

تو را دوست داشتم ولی آمدی

و همه چیز را مثل خودت تکان دادی،

و همه چیز را خراب کردی.

میدانم شاید پیش خودت در دلت بگویی

که تقصیر تو نبوده و تو حق داشتی بیایی،

قبول دارم ولی این بار بدون خبر کردن نیایی،

پیش از آمدن مرا هم خبر کن.

تا این اتفاق دوباره برایم نیفتد.

 تازگــی ها جنس ِ دلَـــم عوض شدہ

است! 
  
  چيـــزی شبيـہ ِ شيشــــہ !! 
  

شيشـــہ ای پُــر از حَرف

های ِ نگفتــــہ ڪـ ِ هــی بالا و

پاييـטּ مــی پَـرنــد 
  
تا شايـَــد راه ِ نجاتــی بيابَـند

و رهــا شونــد در

جاری ِ چــشم هايَـــم... 
  

انگار راه ِ چــشم

هايَــم را نَرفتـــہ از حفظَنــد!!! 

  
ڪـ ِ

اينطـــور بـــی مهابا در سُڪـــوت ، نگــاـہ

ِ سَــراپــا بــی قرارم ، فريــاد ِ

رهايـــی مــی زننــد! 
  

مـــی تَرسَـــم...!!! 

  
مـــی تَرسَــم از ايـــטּ جَستُ خيـــزهای ِ بـــی

رحمانـہ شــان... 
  
  ڪاشـ ديــوار ِ دلَـــم تَــرَڪـ نَخـــورد!!

ﻣـــــــــــــــﻦ !!...

        ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ !!... 

        ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ !!..   

     ﮔﺎﻫﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ !!...  

     ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﺍﻡ !!...  

       ﮔﺎﻫﯽ ﻓﺮﯾﺐ ﺧﻮﺭﺩﻡ !!...   

    ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﻡ !!...      

   ﮔﺎﻫﯽ ﺭﻭﻭ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ !!...  

      ﮔﺎﻫﯽ ﺿﺮﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ !!...   

      ﮔﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻡ !!...    

     ﺣﺎﻝ ﺯﻣﺎﻧﺶ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﻢ :  

       ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺩﺭﺱ " ﺁﻣﻮﺧﺘﻪ ﺍﻡ !!..."

         ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ !!...  

       ﺷﺎﯾﺪ ﮐﻤﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﺎﺷﻢ !!... 

        ﺷﺎﯾﺪ ﮐﻤﺒﻮﺩﻫﺎﯾﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ !!...     

ﺍﻣﺎ ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ !!... 

       ﻭ ﻧﯿﺎﺯﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ !!...    

     ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺑﮕﺬﺍﺭﻡ !!...    

   ﻣـــــــــــــﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ !!...    

    ﻭ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ...؟؟؟؟

بَعضی وَقتا بایَد مِثه مَن  تَنهــــــا  باشی،

تَنهایِ تَنها...

هِی اهَــنگ گوش بِدی،

فـِک ڪٌنی، هَمه چیو بِریزی تو خودِت

تا مَرزِ اِنفِـــجار بِری...

اونوَقت دَرِ اتاقـو باز ڪٌنی با

هَمون↩لَبخـــــند هَمیشِگی

وانٌمود کٌنی  همه چی خوبه...

تازگــی ها جنس ِ دلَـــم عوض شدہ است!

       چيـــزی شبيـہ ِ شيشــــہ !!

   شيشـــہ ای پُــر از حَرف های ِ نگفتــــہ

ڪـ ِ هــی بالا و پاييـטּ مــی پَـرنــد 

   تا شايـَــد راه ِ نجاتــی بيابَـند

و رهــا شونــد در جاری ِ چــشم هايَـــم...

   انگار راه ِ چــشم هايَــم را نَرفتـــہ از حفظَنــد!!!

   ڪـ ِ اينطـــور بـــی مهابا

در سُڪـــوت ، نگــاـہ ِ سَــراپــا بــی قرارم

، فريــاد ِ رهايـــی مــی زننــد! 

   مـــی تَرسَـــم...!!! 

   مـــی تَرسَــم از ايـــטּ

جَستُ خيـــزهای ِ بـــی رحمانـہ شــان... 

     ڪاشـ ديــوار ِ دلَـــم تَــرَڪـ نَخـــورد!!

عشقم این پست و گذاشتم که بگم:بی تو میمیرم

...

می خوام بگم: تو دنیای منی

...

می خوام بگم: دوست دارم فقط به خاطر خودت

...

می خوام بگم: شدی همه ی فکرم

...

می خوام بگم: اگه یه روز نبیبمت چقدر دلم برات تنگ میشه

...

می خوام بگم: نبودنت برام پایان زندگیه

...

می خوام بگم:یه گوشه ی چشاتو به همه دنیا نمیدم

...

می خوام بگم: بیشتر از عشق لیلی به مجنون عاشقتم

...

می خوام بگم: هرجور که باشی دوست دارم

...

می خوام بگم: مثل نفسی برام اگه نباشی منم نیستم

...

می خوام بگم: هرشب با خیالت می خوابم

...

می خوام بگم: جایگاه همیشگیت تو قلب منه

...

می خوام بگم: حاضرم قشنگترین لحظه هام رو با سخت ترین دقایقت عوض کنم

...

می خوام بگم: لحظه ای که تو رو میبینم بهترین لحظه زندگیمه

...

می خوام بگم: در یک کلام همه وجودم تویی

عاشقتم

***********

عشقم ئی پستو ناته که بگوانه بی تو مورا

پیتو بوگوا:تو دنیایه مونه

پیتو بگوا:ترو دوستو و فقط به خاطر وته ترو پی

پیتو بوگوا:بوتیه همه فکرو

پیتو بگوا: اگه یک روزیه مگینا

چیکا دلو پره تنگه بو

پیتو بگوا : نبوتنه پرو پایان زندگینو

پیتو بگوا : یه گوشه چشمانته

به پهک دنیایه ندیا

پیتو بگوا : گیشتر ازعشق لیلی به مجنون مو عاشقتو

پیتو بگوا : هرجوری که ببه مو ترا دوست دارا

پیتو بوگوا: چوشکه نفسه پرو اگه تو مبه مو هم نیسه

پیتو بوگوا: هر شپ با خیال تو وپسا

پیتو بگوا: جایگاه همیشگیه ت قلب مونو

پیتو بگوا: حاضرو وشترین لحظیانه

پ سحت ترین دکیکیانه عوض کنا

پیتو بگوا: لحظه ای که تره گینا

وشتریکین لحظه زندگی مونو

پیتو بگوا: در یک کلامی پهک وجود مو تیه

عاشقتو

دست هایت را

دور گردنم حلقه کن

این دوس داشتنی ترین

شال گردن شب های سردم هست

::: و اینک ... دیگر است :::

✔ دل خوشند به این روزها✔

✔ آنان که روزی بودن و دیگر نیستند ✔

✔ فقط خاطره اند در ذهن ✔

✔ حسرتی بزرگ بر دل ✔

✔ و تصویری در قابی کوچک ✔

✔یادی کنیم با یک فاتحه ✔

✔یک صلوات ✔

♥یک خدا بیامورزدش♥

♥ همین ها براشان یک دنیاست در آن دنیا♥

...

سمیه جان

بیاد شمع رویت همچو پروانه میسوزم

تو رفتی من به جایت اندر این آشیانه میسوزم

شاید برایت عجیب باشد...این روزها آرام گرفته ام...

خودمانی بگویم...

به آخر خط که برسی ...دیگر برایت فرقی نمیکند...

کجای زندگی باشی...فقط میخواهی بروی...